ترسیم وقایع شام غریبان حسینی
شاعر : پوریا باقری
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل
نگـاهِ خـستۀ زینب، به دشتِ عـاشورا نفـس نفـس زد و افـتاد، دخـتـرِ زهـرا
تـمـام شد، هـمـه رفـتـند، او فـقط مانده میانِ خیمه ای از دود و آتش و زن ها
نشسته گوشۀ خیمه، عزیزِ جانِ حسین رمــق نـمـانـده بــرای عـقـیـلـۀ طـاهـا
دویـد سـوی بـیـابان و لطـمه ها میـزد برادرم، چه کنم من در این غمِ عظما؟
نشست بر لبِ گودال و با خودش میگفت: حسین... بر که سپاری تو خواهرِ خود را؟
ز فرطِ گریه، سرش را گرفت با دستش شـنـیـد نـالـۀ جـانـسـوزِ حـضرتِ لیلا
خـدا بخـیر کـند، اضطـرابِ زیـنب را چـقـدر دردِسر و یک زنِ تک و تنها
|